آن لحظه که چشم پدر صورت علی درنظر گرفت
برسر زد از غصه درآنجا که بود دست پدر گرفت
افتاد ز پا به بالای سرجوان خویش
زانو شد مثال درختی که ضربه از تبر گرفت
لب ها به روی هم افتاد خاموش اذان صوت حجاز
بابا نشست و با دو دست به سینه سر پسر گرفت
با هم رویم به کربلا و تسلیت دهیم بر دل حسین
دیدی که دشمن او خون بجای اشک از بصر گرفت
سینه پدر جایگاه عشق و محبت بی نظیر
ازاین لانه ی غم یاد و خاطر فرزند پرگرفت
بعداز رفتن پسر چه کردند بادل پدرش
که گفت بانوک تیرسه شعبه شفازخم جگر گرفت
التماس دعاغلوی ذریه
برچسب : نویسنده : zoriyye بازدید : 120